هیئت فدائیان حسین علیه السلام محفل خادمین شهدا

پایگاه اینترنتی قـــبه

هیئت فداییان حســین علیه السلام/اهواز

سامانه پیامک: 30007622

آخرین نظرات

ابری شده است حال و هوای نگاهتان

بغض غروب می چکد از هر پگاهتان

دلتنگی غمی چِقَدَر موج می زند

در اشک های نیمه شب گاه گاهتان

چشمان صحن آینه هم تار می شود

با غربتی که می چکد از اشک و آهتان

همراه گریه های تو از دست می رویم

پائین پای روضه ی شال سیاهتان

عطر مزار مادر سادات می رسد

از یاس های هر سحر بارگاهتان

«فردا چه خاک های ندامت به سر کند

امروز هر دلی که نشد خاک راهتان»

این قدر که پر از تب اندوه و ناله ای

شاید دلت گرفته به یاد سه ساله ای

می گفت چشم های ترش درد می کند

قدش خمیده و کمرش درد می کند

از بسکه سوخت دامن معصوم خیمه ها

حتی نگاه شعله ورش درد می کند

طوفان تازیانه و باران سنگ ها!

بی خود که نیست بال و پرش درد می کند

می سوخت غرق حسرت خورشید نیزه ها

خُب پس بگو چرا جگرش درد می کند

از لطف دست های نوازشگری که بود

دیگر تمام موی سرش درد می کند

آرام قلب خسته اش از دست رفته بود

چشم به خون نشسته اش از دست رفته بود

شاعر :  یوسف رحیمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">